شهدا شرمنده ایم...

آخرین مطالب
۲۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۲

سیلی خواهیم خورد...

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ...


اول از هر چیز بابت نیومدن به جلسه عذر خواهم،خیلی دوست داشتم این حرفهارو حضوری میزدم اما چون توی چنین مراسماتی کمی دلهره و استرس دارم و کمی هم خجالتی و زیاد توی جمع نمیتونم صحبت کنم و شاید بعضی وقتها از حضور در چنین جمعهایی احساس شرمندگی میکنم...از تک تک بچه هایی که بدون توقع دارن کار میکنن در مورد شهدا و ... از خودم بدم میاد...متنفر میشم...احساس شرمندگی میکنم که دیر وارد چنین مکانها و گروههایی شدم...

حلال بفرمایید...


آقا توی بیانات اخیرشون فرمودن:

اگر راه امام را گم کنیم،یا فراموش کنیم،یا عمداً کنار بگذاریم،ملت ایران سیلی خواهد خورد...


با شنیدن این جمله نا خودآگاه یاد این حرکت امام راحل افتادم...


از سفیر کشورمان پرسیده بود:چرا با عراق جنگیدید...؟؟؟

گفته بود:ما نجنگیدیم،اون ها شروع کردند،ما فقط دفاع ...

حرفش تمام نشده بود،زده بود زیر گوشِ سفیر ما.

طرف از کله گنده های شوروی بود،نمی شد کاری کرد.

نیمه های شب بود که خبر به امام رسید...

امام گفت:...همین الآن!

هر چه گفتن:آقا...!!!شوروی قدرت اول دنیاست،(حرفی که الآن هم خیلی از مسئولین کوته فکر میزنن،آمریکا و اسرائیل قدرت اول دنیا هستند)نمی شه که...

امام گفت:اگه کسی نمی ره،خودم برم...؟؟؟

همون شب زنگ سفارت شوروی رو زدن.

گفت:با آقای سفیر کار داریم.

گفتند:ایشون خواب هستند،فردا بیایید.

گفت:نمی شه،از طرف امام اومدیم کار مهمی داریم.

سفیر با چشم های خواب آلود اومد،بدون حرف خوابوند زیر گوشش.

این به اون دَر،

خواب از سرش پرید.


با خوندن این مطلب خدا میدونه به ایرانی بودن خودم و داشتن رهبری مثل امام سید روح الله احساس غرور کردم...


قابل توجه بعضی مسئولین کوته فکر،برید یه فکری به حالتون بکنید،چرا که شما آخرت خود رو به دو روز دنیا می فروشید...برید یاد بگیرید...


همین حرکات خمینی را"خمینی"کرد که بی نام او این انقلاب در هیچ جای جهان شناخته شده نمی شد...

این خمینی است که اگر لب تر میکرد سیل عظیمی از مردم جان فدایش می کردند...


علامه امینی صاحب الغدیر می فرماید:

"الخمینی،ذخیرة الله فی الارض."


و سید علی برای ما خمینی دیگری است...

خدایا توفیق بده تا سربازش باشیم...


نمیدونم کلیپهارو گوش کردید یا نه...اما شاید باور نکنید با روایتگریهای آقای دلبریان و حاج حسین یکتا بر عقب ماندگی خودم افسوس میخورم...افسوس که دیر راه رو پیدا کردم...


ما هنوز امام رو نشناختیم...20-25 سال غربت امام...زندگی ساده امام...همه ی اینها باید درس بشه برای ما...

این همه امام مردم رو به ساده زیستن سفارش میکرد،و رهبری عزیز هم توی اکثر سخنرانیهاشون جامعه رو به پرهیز از تجملات و سفارش به ساده زیستی میکنه...اما کو گوش شنوا...


ساده زیستی ها کو...؟؟؟زندگی همه شده تجملات...فلان خونه....فلان آپارتمان...فلانی فلان چیزو خرید...فلانی این کارو کرد...زندگیها شده چشم و هم چشمی...


این همه رهبر عیناً توی چند تا از سخنرانیهاشون رؤسا و مسؤلین و حتی فرمانده هان نظامی رو به جلسات پرسش و پاسخ و کرسی های آزاد اندیشی با جوانان و دانشجویان فرا میخونن،


کو...


چرا کسی به حرفهای آقا گوش نمیده...


چرا کسی به حرفهای آقا اهمیت نمیده...

الآن میفهمم آقا چرا سال 88 فریاد این عمار گفت...


به قول حاج حسین یکتا:ما یاد گرفتیم بریم چفیه آقارو به عنوان تبرک ازشون بگیریم...یکی نمیگه سید چرا چفیه انداختی...ازش نمی پرسیم آقا چه خبر...؟؟؟


چرا وقتی آقا فرمودن اجازه ی بازدید از مراکز نظامی داده نمیشه،اما اون مسؤل کودن و احمق خلاف دستور رهبر عمل میکنه...توی سایتی خوندم اجازه بازدید از مراکز نظامی داده شده...

با شنیدن این خبر یاد روایتگریهای حاجی دلبریان افتادم در مورد پذیرش قطعنامه 598 سخن میگفتن...دیدم الآن هم مثل زمان جنگ یه سری دوستان احمق مسؤلیت کشور رو به دست گرفتن...


بهتر دیدم این مطلب رو بخونید...

http://www.revayatefabric.ir/detail/run/664/%20%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%8A.%20%D8%AA%D8%AD%D8%B1%D9%8A%D9%85%20%D8%A2%D8%A8%20%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86%20.html


اصلاً تا حالا با خودتون فکر کردید چرا سرپرستی کشور رو به دست جوونا نمیدن..


دوره ما مثل زمان بنی صدر شده...بنی صدرها زیاد شدن توی کشور...فکرهای بنی صدری پدرمون رو درآورده...


جایی شنیدم:توی یکی از عملیاتها اکثر فرمونده های ارتش با بنی صدر جلسه گذاشتن و از سپاه حسن باقری میره...حسن باقری یه جوون بچه سال که هنوز ریشاش در نیومده بود...بنی صدر مسخرش میکنه میگه سپاه بزرگتر از این نداشت بفرسته...توی جلسه شهید باقری چنان اطلاعات دقیقی از خوزستان میده که تمام فرماندهان ارتش انگشت به دهن میمونن...اما بنی صدر ملعون قبول نمیکنه...میگه اگه الآن حرف این بچه رو قبول کنیم باید تا آخر جنگ با حرفهای این بچه ها جنگ رو ادامه بدیم...

همین بچه ها جنگ رو جلو بردن...همین بچه ها 34 روز دشمن رو پشت دروازه خرمشهر معطل کردن...همین بچه ها خرمشهر رو آزاد کردن...و...


الآن جنگ،جنگ نرمه...جنگ رودررو نیست که دشمن بیاد لشکر کشی کنه...توی این جنگ جوونا و نوجوونارو هدف قرار گرفته که یه شبهه ای توی ذهنشون بندازه و...فرهنگ...خونواده....رو نشونه گرفته...

چرا باید یه ریئس مملکت بیاد خلاف حرف رهبر و فرماندش صحبت کنه...

چرا الآن دغدغه اون مسؤل شده میز کارش...چرا دغدغه او مسؤل شده دفتر کارش...

چرا ...

چرا ذهن جوونا همش معطوف شده توو این گوشی...هر جا میری جوونا سرشون توی لاین و واتس آپ و چنین برنامه هایی گرم باشه...


به خدا نجنبیم می بازیم...


جایی میخوندم:

دشمن در جنگ نرم کاری کرده است که فرزندان ما یانگوم و سوسانو رو بهتر از حضرت زهرا و زینب کبری می شناسند...

دشمن در جنگ نرم کاری کرده است که فرزندان ما جومونگ و تسو رو بهتر از امام حسین و ابوالفضل العباس می شناسند...


توی سایت آقای دلبریان یکی سؤال پرسیده بود...

"شبکه های اون ور آب ... گیر دادن که چرا برای امام خمینی حرم مجلل ساخته شده و چرا مثل زمان حیاتش نیست..."

جواب آقای دلبریان به این سؤال...

"من با دیدن ضریح جدید و نما سازی داخل حرم امام خمینی رحمت الله علیه،خوشحال نشدم

اگر چه حرم امام برای استفاده عموم مردم و عاشقان اسلام ناب محمدی ست

اگر چه این مکان عام المنفعه است و مورد نیاز یک امت تا قیام قیامت،

اینجا میعادگاه عشق است

ضمن اینکه مخارج و هزینه ساخت،بوسیله مردم سراسر دنیا که عاشقانه پرداخت میکنند،تأمین میشود،من خود شاهد بودم که یک زائر عراقی مبلغ زیادی دینار با دستان خود با علاقه بداخل ضریح امام خمینی ریخت

لذا در جایی دیگر نمیتوان هزینه کرد

مال موقوفه ست،مثل موقوفات حرم امام رضا علیه السلام

البته متولیان امر حتماً باید مواظب باشند که صرف تشریفات اضافه نشود

محکم کاری،استحکام بنا...توسعه...ایجاد امکانات رفاهی...فضای آموزشی،فرهنگی،آری

تجملات...تشریفات...دکوراسیون...خرجهای اضافه...اسراف...هرگز

حتماً امام با لوکس بازی مخالف است و راضی نخواهد بود...!!!

ما راه امام رو نه در ساخت حرمش...!!!و نه در هیچ کجا بطور دقیق نرفتیم...و متأسفانه ادامه ندادیم

اما حواسمون باشد

که اون ور آبی ها دشمنند و خوبی ما رو نمیخوان

اون ور آبی ها برای نابودی ما و آرمانهای امام،موذیانه از این راه وارد میشن

اونا با ایراد گرفتن به حرم،به دنبال تخریب راه امام و آرمان شهدایند

به نظر من متولیان کار خوبی نکردند...همان ضریح آهنی هم بهتر بود...هم تداعی تاریخ بود...خود یک موزه بود..."

 

یکی از دوستان ازم پرسید:

مگه امام سید روح الله مردم رو به ساده زیستی تشویق نمیکرده،و زندگیشون ساده نبوده...مگه روی یک صندلی چوبی به مردم خدمت نمیکردن و اداره کشور رو عهده دار نبودن پس این خرجهای هنگفتی که برای حرم امام میشه گناه نیست...؟؟؟کشور ما این همه بدبخت،بیچاره داره چرا به اونا رسیدگی نمیکنن...

 

دشمن داره با طرح این سؤالات ذهن و افکار جوونای مملکت رو نسبت به امام و شهدا،انقلاب و آرمانهای انقلاب و حتی رهبر منحرف میکنه...


چند وقت قبل با یکی از رفقا نشسته بودیم و در مورد شهدا و جنگ و مقاومتشون که با دست خالی جلو دشمن سر تا پا مسلح قرار گرفتن و پیروز شدن،صحبت میکردیم...(نمونش خرمشهر که شهید جهان آرا 34 روز با دست خالی،با کوکتل مولوتف جلوی دشمن وایساد و الآن ازشون به بزرگی یاد میکنن)

کو لشکرهای قلدر عراق...کو صدام...کو ماهر عبدالرشید..کو فرماندهان بعث...

کجاست امام ما...حرم،بارگاه...السلام علیک یا سید روح الله....کجایند شهدای ما...که قدمگاه اون عزیزان زیارتگاه شده...

جالبه حالا کار ما شده خاطرات جنگ رو مرور کردن و کلیپهاشون رو دیدن و یا هر چند وقت یکبار یه یادواره ای و یا یه سفر راهیان نور رو بریم و به کار اون عزیزان احسنت بگیم...

ما چه کردیم...!!!؟؟؟

آیا مبارزه ما در جنگ نرم احسنت داره...!!!؟؟؟

اگه ظرفیت وجودیمون طوری بود که صدای شهیدان باقری،همت،باکری،چمران،خرازی،محدثی فر،و...رو می شنیدیم این بزرگواران چی به کارامون میگفتن...!!!؟؟؟

آیا میتونیم سرمونو جلوشون بالا بگیریم،یا مثل من روسیاه ازشون خجالت میکشیدیم و شرمنده ایم از کارامون...

توی اکثر وصیت نامه های شهدا حفظ حجاب و پیروی از ولایت فقیه رو گوشزد کردن...ما چقدر به وصیت شهدا عمل کردیم...

به خدا رهبری داریم تک...از همه لحاظ...نمونش توی دنیا پیدا نمیشه...

یه جا شنیدم رهبری یه جلسه با جوونا و دانشجویان داشته که صداشون گرفته بوده...میگه ببخشید اگه صدام گرفته،چون به شما قول داده بودم با این حالم اومدم...

شخص اول مملکت،اتاق فکر،که دشمن و آمریکا و ابر قدرتها باید جلوش زانو بزنن،با این همه مشغله...اگه توجه کنید یکی از عالیترین جلسات رو رهبر دارن...توی جلسات با صبر و حوصله به صحبتها گوش میدن...میخندن...


توی یه مصاحبه از محافظ سید حسن نصر الله سؤال کردند:چقدر سید حسن را دوست داری...!!!؟؟؟

گفت:آنقدر که امر کند الآن بمیر؛می میرم.

در سوال بعد پرسیدند:چقدر "امام خامنه ای"‍ را دوست داری...!!!؟؟؟

گفت:آنقدر که اگر امر کند سر سید حسن رو بیار؛می برم!

 

"پوتین میگه:

تمام ویژگی های نوشته شده برای مسیح را در آیت الله خامنه ای دیدم و برایم متجلی شد،حکیم بزرگی در ایران نشسته که به ذهن من خطور نمی کرد او تا به این حد همه جانبه نگر باشد.او حکیم و دانشمندی است که تصمیم گیری و تنظیم سیاست ایران با اوست و با وجود درایت و هوش سرشار ایشان،هیچ خطری متوجه ایران نمی شود.من در ملاقات با ایشان،معنای واقعی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفهوم ولایت فقیه و ولایت علمای دینی را که شنیده بودم،فهمیدم..."


اون روز توی مسجد باب الحوائج آقای طائب یه سخنی از پیامبر در مورد جوانان ایرانی حرفی زدن که...

پیامبر اعظم می فرماید:

روزی مـــــردانی از سرزمین پارس به دورترین نقطه علم خواهند رسید...

و اون موقع با شنیدن این جمله یاد این جملات از ...

جالبه...

ناپلئون بُناپارت میگه:

اگر نیمی از لشکریانم ایرانی بودند،تمام دنیا را فتح میکردم...


آدولف هیتلر میگه:

اگر مهندسان اسلحه ساز من ایرانی بودند،صد سال قبل از تولدم نازی دارای بمب اتمی میشد...


بن لادن میگه:

اگر دنبال مردانی هستی که تا پای خونشان از عهدشان دفاع کنند،در سرزمین پارس به کاوش بپرداز...


اسکندر مقدونی میگه:

اگر روزی دیدی که فردی به خاطر کشورش حاضر شده تمام فرزندانش را قربانی کند،بدان آن مرد و آن زن اهل امپراتوری پارس است...


صدام حسین اون جنایتکار ملعون در جریان جنگ خلیج که با کشور کویت به جنگ پرداخت در پاسخ به این سؤال خبرنگاران که چرا در جنگ با کویت دیگر لباس نظامی نمی پوشید...؟؟؟گفت:من در کویت مردی مقابل خود نمی بینم،اگر در جنگ با ایرانیان لباس نظامی می پوشیدم به دلیل آن بود که آنها مرد جنگ بودند،من در جنگ با ایران با فرزندان آهن می جنگیدم...

چند وقت قبل کتاب "جامانده" "خاطرات رزمنده سید مجتبی هاشمی" رو میخوندم ...

مقدمه کتاب به مطلبی برخوردم که ...

به خدای احد و واحد تنم لرزید ...

نمیدونم چطور توضیح بدم ...

"شهید باکری"میگه:

دعا کنید که خدا مرگ شما را شهادت قرار بدهد.در غیر این صورت زمانی فرا می رسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان به سه قسمت تقسیم می شوند:

دسته ای مخالف با گذشته ی خود؛

دسته ای راه بی تفاوتی را برمی گزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند؛

دسته ی سوم به گذشته ی خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد؛

پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید،چون دو دسته ی اول،ختم به خیر نخواهند شد و جزء دسته سوم ماندن،بسیار سخت خواهد بود...


حاج آقا مهدوی بیات توی یکی از روایتگریهاشون میگه:

خدا نکنه روزی بیاد که رزمنده ی دیروز و سردار امروز ما فقط برا اینکه راننده 4 متر جلوتر از در نگه داشته فریادش بلند شه بگه تو چرا احترام منو حفظ نکردی که دقیقاً جلو در نگه داری که من میام صاف بشینم توو ماشین...خدا نکنه اون روز بیاد که رزمنده ی ما مدیر و رئیس بشه توو این کشور و بیت المال براش بشه مال البیت...هر جور دلش خواست از بیت المال استفاده کنه...

نمونه های این صحبت و داریم توو اجتماع میبینیم...

 

شهید همت حرف قشنگی میزنه:

"زمان بازرگان به ما برچسب چریک زدند ...

زمان بنی صدر هم برچسب منافق ...

الآن هم برچسب خشک مقدس و متحجر ...

هر قدمی که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتیم

برچسب بارانمان کردند

حالا روزی ده برچسب دشت میکنیم...

 اما بسیجیان دلسرد نباشید...!!!

حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند...

 

آدم ضعیف الایمانی هستم اما ...

بعضی وقتا این جمله رو زیر لب میگم...

"تا آخر ایستاده ایم

بعضی با دوپا

بعضی با یک پا

بعضی بدون پا

ولی همگی استوار

آری مهم پایداری و ایستادگی است"


در آخر هم دو پیشنهاد دارم...

اول:

در مورد این برنامه ها و برنامه های آینده از آقا سید علیرضا ابراهیمی هم کمک بگیرید...

ایشون رو میشناسید،از بچه های مخلص و کاری و دغدغه کار فرهنگی...

و دوم:

پیشنهاد میکنم کتاب"زندگی به سبک روح الله"رو بخونید...

http://pajohesh.womenhc.com/?p=66044&more=1&c=1&tb=1&pb=1

http://bookroom.ir/book/11807

این کتاب برشهایی از سیره ی خانواده امام روح الله رو به تصویر کشیده...نوشته علی اکبر سبزیان

 

حلال کنید...

سرتونو دوباره با حرفهام درد آوردم...

 

اگه آقا بطلبه و لیاقت داشته باشم فردا عازم مشهدالرضا هستم،پیشاپیش نائب الزیاره شما دوستان هستم...

التماس دعا...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۰
متولد شهریور 92

نظرات  (۱)

۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۸ خاطره برادرزاده مسعود
http://www.axgig.com/images/90078785486016238267.png
خاطره برادرزاده مسعود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی