شهدا شرمنده ایم...

آخرین مطالب
۱۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۲

می مونی...

صدایش زدند...

آمد...

می خواستند به ش بگویند که خانواده اش توی تصادف مرده اند...


#


_می مونی...!!!؟؟؟

ساکت بود...

_می خوای بری،برو.من حرفی ندارم...

پرسید:

"عملیات هست...!!!؟؟؟"

به هم نگاه کردیم.فرمانده گردان دودل بود بگوید یا نه...

بالآخره گفت:«آره،یه ماه دیگه.»

_میمونم.


_______________________________________________

پ-ن:

درمورد غواص ها زیاد شنیده بودم...

حتی با حاجی دلبریان نویسنده سایت روایت فابریک که خودشون در عملیاتهای کربلای 4 و 5 حضور داشتن در تماس هستم...

اما...

با خوندن کتاب غواصان از مجموعه کتابهای روزگاران بر عقب ماندگی و سست ایمان بودن و خلاصه همه چیز خودم افسوس خوردم...

دعامون کنید...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۱
متولد شهریور 92

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی